نکوداشت شاهکاری به نام «نی نوا»
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۴۸۳۹۲
به گزارش «تابناک» به نقل از مهر، عرصه تولید آثار موسیقایی مرتبط با مضامین و رویدادهای مذهبی و اعتقادی همواره جزو پرطرفدارترین و در عین حال پرچالشترین عرصههای فرهنگی هنری کشورمان بوده است که طی سالهای متمادی دوشادوش سایر فعالیتهای فرهنگی هنری مرتبط با این موضوع مورد توجه مخاطبان و هنرمندان قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تولیدات این حوزه اگر چه همواره در معرض اتهامهای فراوان از جمله «سفارشی بودن» قرار داشتهاند اما به دلیل حس و حال موجود در آنها که برگرفته از باورها و اعتقادات نهفته در ضمیر بسیاری از مخاطبان بالقوه است، در اغلب موارد فعالیت در حوزه را با استقبال هنرمندان مواجه کرده است.
همزمان با ایام سوگواری سیدالشهدا (ع) بر آن شدیم تا بار دیگر با نگاهی اجمالی به تولیدات موسیقایی مختلف مرتبط با قیام عاشورا در کشورمان در قالبهای گوناگونی چون آلبوم، موسیقی متن فیلم و سریال، اجرای زنده و مواردی از این دست داشته باشیم.
در این چارچوب آنچه مورد توجه قرار گرفته و میگیرد، صرفاً مرور و یادآوری آثار برجسته حوزه موسیقی «عاشورایی» است که در سالهای دور و یا نزدیک تولید و در بازار موسیقی عرضه شدهاند. آثاری که طبیعتاً برخی از آنها از درجه کیفی ممتاز برخوردار بودهاند و شاید برخی دیگر با انتقاداتی هم در موعد انتشار به لحاظ موسیقایی و محتوایی مواجه بودهاند اما همه در یک وجه اشتراک دارند و آن ماندگاری در حافظه جمعی دلبستگان اباعبدالله (ع) است.
در سی و سومین قسمت از سلسله گزارشهای «روایت مهر از نواهای عاشورایی» به سراغ پروژه موسیقایی «نی نوا» به عنوان یکی از ماندگارترین و به نوعی یکی از شاهکارهای موسیقی ایران به آهنگسازی یکی حسین علیزاده ازهنرمندان ممتاز کشورمان رفتیم که اگرچه ابتدا مشخصاً برای ایام سوگواری خاصی طراحی نشده بود، اما به دلیل قابلیتهای کم نظیر و ایده پردازیهایی که از سوی آهنگساز و نوازندگانش پیش روی شنوندگان قرار گرفت، تبدیل به یکی از مهمترین پروژههای ماندگار و شنیدنی مرتبط با ایام سوگواری در مناسبتهای مختلف شد. اثری که یکی از شناسنامههای مهم معرفی آثار هنرمندی به نام حسین علیزاده شده که اول شهریور ماه امسال وارد هفتاد و دومین سال حیات پربار خود میشود.
آهنگساز و نوازنده ای که همچنان در آسمان پرستاره موسیقی ایران زمین یکی از روشنترین ها و درخشانترین هاست و میتوان از او به عنوان یکی از هنرمندان جریان سازی نام برد که اگر مهارت و هنرنمایی بی مثال او و تعدادی از هم نسلانش در موسیقی نبود، اکنون شرایط چندان خوبی نیز برای موسیقی ایرانی حاکم نبود. شرایطی که به واسطه تلاش آنها توانست نقش موثری در شکل گیری جریان نوینی از موسیقی ایرانی ایفا استفاده از ریتم، سازآرایی گوناگون و فرم «چند صدایی» که مورد آخر در آن زمان در بین آثار ایرانی تازگی داشت، از عواملی هستند که منتقدان در موفقیت اثر از آن نام میبرند کرده و فضایی را برای نسل جدیدی از مخاطبان این نوع موسیقی فراهم سازد که درباره آن تاکنون پژوهشها و کتابهای زیادی در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. در این میان بی تردید جایگاه کیفی پروژه «نی نوا» نیز چارچوبی ارزشمند برای واکاوی و کنکاش در حوزه فعالیتهای هنرمندی است که به واسطه همین پروژه و آثار دیگرش تبدیل به هنرمندی بین المللی و قابل اتکا برای معرفی فرهنگ و هنر این سرزمین شده است.
پروژه موسیقایی «نی نوا» عنوان آلبومی با هنرمندی حسین علیزاده است که اول مهر ماه سال ۱۳۶۲ توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور پیش روی مخاطبان قرار گرفت. این آلبوم همان گونه که اشاره شد، یکی از معروف ترین و معتبرترین آثار این آهنگساز اسطورهای موسیقی ایرانی است که پس از پخش و توزیع آن توانست آن چنان مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد که شاید در فرآیند تولید و ارائه محصولات موسیقی ایرانی بتواند به عنوان یکی از الگوهای شاخص این چارچوب معرفی شود.
محبوبیتی کم نظیر که اگرچه محتوای آن برای ایام سوگواری خاصی طراحی نشده بود، اما توانست به عنوان موسیقی زمینه و اصلی بسیاری از برنامهها و رویدادهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد و تبدیل به یکی شناسنامههای اصلی عرض ارادت در مناسبتها و ایام مذهبی شود.
یک پروژه تماماً ملی با شاخصهها و مولفههای معتبر حوزه موسیقی که به واسطه حضور حسین علیزاده و جمعی از شاخص ترین نوازندگان موسیقی ایرانی از جمله جمشید عندلیبی با نوای نی سحرآمیزش میتواند حتی به عنوان یکی از الگوهای شاخص آموزشی در حوزههای مختلف دانشگاهی نیز مورد واکاوی و سنجش قرار گیرد.
به شهادت آنچه درباره پروژه «نی نوا» در منابع مختلف اینترنتی و مکتوب منتشر شده، «نی نوا» یکی از اولین آثار موسیقایی حسین علیزاده است که برای ارکستر نوشته شده است. مسیری که در سال ۱۳۵۶ آغاز شد.
در این آلبوم، «نی» نقش یک راوی را دارد و مصرع نخست از نی نامه مولوی یکی از مواردی بوده که علیزاده از آن ایده گرفته و جمشید عندلیبی از نوازندگان ممتاز عرصه نی نوازی تک نوازی آن را به عهده گرفته است.
گفته شده نینوا در زمانی پخش شد که پیش از آن، هنرمندان مختلف عمدتاً از آواز به عنوان عنصر اصلی در موسیقی خود استفاده میکردند و از این رو که یک آلبوم ایرانی تنها با تکیه بر سازهای گوناگون بتواند به محبوبیت فراگیر در جامعه برسد، در نوع خود بااهمیت جلوه میکرد. استفاده از ریتم، سازآرایی گوناگون و فرم «چند صدایی» که مورد آخر در آن زمان در بین آثار ایرانی تازگی داشت، از عواملی هستند که منتقدان در موفقیت اثر از آن نام میبرند.
درباره این آلبوم نوشته شده بود: «اولین طرحهای نی نوا در سال ۱۳۵۵ بر اساس دستگاه نوا با هم نوازی سازهای ایرانی اجرا شد. با این تفاوت که فرم اصلی مبتنی بر ردیف سازی و آوازی بنا شده بود. در سال ۱۳۶۱ همان طرح با تغییرات اساسی از نظر فرم و محتوا و فرم، برای ارکستر زهی و تک نوازی نی نوشته و نهایتاً در تابستان ۱۳۶۲ با عنوان «نی نوا (نوای نی)» ضبط شد.
ساختمان اصلی اثر از همان ساختما کلی دستگاه نوا پیروی کرده است که در کل آن انگارههای گوشههای اصلی نوا، در حرکت ملودی و ترکیب موازی آن و هارمونی از درجات شکل دهنده مقام با مدهای گوناگون، دستگاه بسط و گسترش یافته است. به جز گوشه یا مدهای اصلی، مانند درآمد، نیشابورک، جامه دران و نهفت، انگارههای گوشههای فرعی نیز در شکل گیری و ترکیب ملودیها نقش اساسی داشته اند. انگارههای ریتمیک دستگاه نوا نیز پایه و اساس بسط و گسترش در نی نوا است که شامل انگارههای ریتمیک درآمد، نیشابورک، نهفت، مثنوی، نغمه، جامه دران میشود.»
حسین علیزاده که طی سالهای گذشته گفتگوهای متعددی درباره پروژه نی نوا داشته، در یکی از همین مصاحبهها بود که درباره نحوه تولد موسیقی «نی نوا» گفته بود: من بچه خیابان خیام هستم و یکی از سرگرمی ما بچهها در آن موقع راهاندازی دسته بود. من نمیخواهم تبلیغ وابستگی مذهبی کنم ولی همیشه اسمم را دوست داشتم و از آنجایی که من در روز عاشورا متولد شدهام، مادرم اسمم را حسین گذاشته و «علیزاده» هم هستم […] من از موضع یک متخصص موسیقی میگویم که با «نی نوا» بیشتر بعد از انقلاب و اول انقلاب آشنا شدم و برایم اسم بسیار زیبایی بود. خیلیها تفاسیر مختلف راجع به «نی نوا» کردند و این قطعه را برای خودشان دانستند. نی نوا آن واژهای است که ما همه حسها را میتوانیم درباره آن داشته باشیم. اگر میخواهند موضوع و حس مبارزه امام حسین (ع) را به آن اطلاق کنند، من افتخار میکنم.
این آهنگساز درباره اینکه برخی این قطعه را به جای «نی نوا»، «نینوا» اطلاق میکنند، اظهار کرد: «نینوا» اسم زیبایی است که یک معنای چند بعدی میتوان به آن داد. هم «نینوا» است هم «نوای نی» است و هم قطعهای که این نی مینوازد در دستگاه نواست. به همین جهت نینوا یک قطعه ملی شد و هر کس با هر عقیدهای با این قطعه ارتباط برقرار کرد. […] من دوستان بسیار زیادی با عقاید مختلف با این قطعه پیدا کردم و خودم مدیون قطعه نینوا هستم که در یک زمانی در ذهن من اتفاق افتاد. زمانی که من شاهد آن بودم که جنگ شروع شده بود و همه داشتند در زمینه موسیقی برداشت خودشان را میکردند. در آن زمان مسئولان موسیقی ازحسین علیزاده: «نینوا» اسم زیبایی است که یک معنای چند بعدی میتوان به آن داد. هم «نینوا» است هم «نوای نی» است و هم قطعهای که این نی مینوازد در دستگاه نواست. به همین جهت نینوا یک قطعه ملی شد و هر کس با هر عقیدهای با این قطعه ارتباط برقرار کرد من خواستند که بیایید در مورد اتفاقاتی که در جنگ افتاده قطعه بسازید. من گفتم اولاً نمیتوانم کار سفارشی بسازم چرا که باید با حس خودم بوجود بیاید و ضمن اینکه هر کسی جنگ را یک جور میبیند. من نمیگویم که این قطعه را برای جنگ ساختم ولی در شرایطی بود که در جنگ زندگی میکردیم. یادم هست یکبار یک نفر از من پرسید که نینوا چه رنگی است؟ گفتم یک افق تیرهای است که رنگ قرمزش غالب است چرا که ساخت این قطعه در نگاهم به افق در یک غروب اتفاق افتاد.
علیزاده در گفتگوی دیگری هم تاکید کرده بود: موسیقی «نی نوا» برای من پروژهای بود که هر وقت میخواستم با خودم دردل کنم به سراغش میرفتم. این موسیقی برای من یک نیایش بود که در خلوت خودم داشتم و جالب اینکه در زمان نوشتن ملودی، خیلی کم پیش میآمد که نت نوشته ای را پاک کنم. این پروژه برای من سمبل مقاومت و عشق است. من این موسیقی را با بغض مینوشتم اما نه بغضی که بوی مرگ میداد. این بغض بوی زندگی میداد که من از آن درس میگرفتم. من از «نی نوا» درسهای زیادی گرفتم و خیلی خوشحال بودم که این پروژه بعدها تبدیل به یک اثر ملی شد که هر شنونده ای با اعتقادات خودش با آن ارتباط برقرار میکرد. آن زمان بود که فهمیدم «نی نوا» روایت دل همه آدم هاست. حتی آنهایی که مسلمان نبودند هم با این موسیقی ارتباط برقرار کرده و از آن حس معنوی میگرفتند. شرایط هم به گونهای پیش رفت که خیلیها گوش دادن «نی نوا» را ثواب میدانستند و من واقعاً در این اوضاع و احوال احساس خوشبختی میکردم. حتی تشویق بزرگانی چون سایه، مشیری و اخوان ثالث بعد از شنیدن این قطعه باعث شد که راه جدید برای من باز شود و خود را مسئول کارهای آینده ام بدانم. «نی نوا» یک یادگاری برای مردم عزیز ایران است که حتی در مواجهه با متعصبترین ها نیز توانست جلب نظر کند و به نوعی از همه چیز منزه شود.
این آهنگساز و نوازنده کم نظیر موسیقی ایرانی در یکی دیگر از گفتگوهای خود پیرامون پروژه «نی نوا» بود که به نکات جالب توجهی از پس انتشار این پروژه اشاره کرده و گفته است: اگر کارهای مرا پس از «نی نوا» دنبال کرده باشید، میبینید کارهای دیگری هم انجام دادهام که خیلی از «نی نوا» سر بودهاند. «نی نوا» در دوره بخصوصی خلق شد؛ دورهای که در این زمینه کمتر کار شده بود و تعداد کسانی که این نگرش را داشتند خیلی کم بود. نی نوا در درجه اول برای خیلیها معلم خوبی بود و باعث شد بسیاری از آهنگسازان انگیزه پیدا کنند و کارهای مدرنتر و حتی بهتر از «نی نوا» انجام دهند. من هیچ وقت فکر نکردم کارم تمام شده چون کار من شاخههای مختلف دارد. البته اگر میخواستم «نی نوا» را دوباره بنویسم قطعاً چیز دیگری میشد. وقتی شما قطعهای را میسازید تا لحظه آخر آن را زیاد و کم میکنید و میآرایید. نوشتن یک قطعه هیچ وقت واقعاً تمام نمیشود و فقط از روی عادت است که یک جا باید آن را تمام کنی. من معتقدم خیلی از هنرمندان فقط یک اثر دارند که آن را به شکلهای مختلف تکرار میکنند. […] شاید انگیزه من آن زمان این بود که ساز نی را به نوعی به صحنه بیاورم. چون ساز نی نسبت به سازهای دیگر در آن زمان خیلی مهجور بود، با اینکه نی ساز مهمی در موسیقی ایرانی است ولی تنها در تکنوازی از آن استفاده میشد و انگیزه من ترکیب این ساز با سازهای دیگر بود، نی نوا در دورهای ساخته شد که حال و هوای آن پر از گره و بغض بود و انگار آدم میخواست این بغض را بشکند و نینوا به خوبی این کار را میکرد.
به هر ترتیب موسیقی «نی نوا» از جمله ملودیهای معتبر و ارزشمند تاریخ موسیقی ایران زمین است که به واسطه حضور هنرمندان ارزنده ای چون حسین علیزاده با آن خلاقیت و استادی منحصر به فردش، جمشید عندلیبی با تک نوازی سحرانگیزی که در حوزه نی نوازی انجام داده و همچنین جمعی دیگر از نوازندگان شاخص موسیقی کشورمان توانست جایگاه رفیعی میان مخاطبان پیدا کند. جایگاهی که اگرچه منحصراً برای ایام سوگواری محرم و صفر ساخته نشد، اما هرچه بود توانست خود را به عنوان یکی روایتهای ناب موسیقایی مرتبط با این روزهای عزیز معرفی کند. شرایطی که طی سالهای اخیر آنچنان که باید در موسیقی ایرانی دیده نشده و اگر هم فعالیتی در این زمینه صورت میگیرد به واسطه تلاشهای عده کمی از هنرمندانی است که همچنان دغدغه تولید موسیقی جدی حتی برای ایام مناسبتی دارند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: سامانه سماح پیاده روی اربعین اربعین یوگنی پریگوژین گروه بریکس حسین علیزاده نوازنده آثار موسیقیایی نی نوا شاهکار موسیقی سامانه سماح پیاده روی اربعین اربعین یوگنی پریگوژین گروه بریکس عنوان یکی ارتباط برقرار موسیقی ایرانی حسین علیزاده موسیقی ایران ایام سوگواری دستگاه نوا آن زمان برای ایام نی نوا تک نوازی برای من نوای نی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۴۸۳۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نکوداشت اکبر زنجانپور همراه با شرم و حیای نوید محمدزاده
نکوداشت اکبر زنجانپور با سخنانی از محمود دولتآبادی، محمد رحمانیان، مسعود دلخواه، نوید محمدزاده و دکتر پرویز ممنون (استاد این هنرمند در دانشکده هنرهای زیبا) برگزار شد.
به گزارش ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
انتهای پیام